لعاب ماکروکریستالی نوعی لعاب سرامیکی خاص است که باعث ایجاد کریستالهای بزرگ و چشمگیری بر روی سطح سفال میشود. ابعاد کریستالها در این نوع لعاب میتواند از چندین میلیمتر شروع شود اما در برخی موارد خاص، انواع بزرگتر آنها میتوانند حتی بعضا تا ۴ یا ۵ اینچ در عرض نیز گسترش یابند. این کریستالها در طی یک فرآیند سرد شدن که به طور کنترل شده صورت میگیرد، تشکیل میشوند. بدین ترتیب، الگوهای زیبا و تزئینی چشمگیری ایجاد میکنند که هر قطعه را به اثری هنری و منحصربهفرد تبدیل میکند. پیادهسازی این تکنیک با وجود جذابیت بصری بالا، به دلیل پیچیدگی و ماهیت غیرقابل پیشبینی آن، نیاز به تخصص بالایی دارد. در این نوشتار در ابتدا به مروری بر تاریخچه اینگونه لعابها میپردازیم و در ادامه به چگونگی فرآیند تشکیل کریستالها، اهمیت برنامه پخت در تولید آنها، شیمی اینگونه لعابها و رنگهای آن و در نهایت به کاربرد آنها پرداخته میشود.
آنچه می خوانید:
مروری بر تاریخچه لعابهای ماکرو کریستالی
لعابهای ماکرو کریستالی، شکلی مسحورکننده از هنر سفال و سرامیک را به نمایش میگذارند و دارای تاریخچهای غنی میباشند که به سفالهای باستانی چین در دورهی سلسله سونگ بازمیگردد. البته که در آن دوران به دلیل عدم وجود تکنولوژیهای مدرن کوره، تولید آنها دشوارتر بود و به طور انبوه تولید نمیشد. این لعابهای خیرهکننده از طریق یک فرآیند شیمیایی منحصربهفرد به دست میآید که با پخت در دمای بالا و استفاده از اکسیدهای فلزی خاص و متنوعی نظیر روی، تیتانیوم و … فعال میشود. جذابیت لعابهای مایکرو کریستالی در ظاهر شگفتانگیز کریستالهای شکل گرفته بر روی سطح سفال نهفته است که الگوها و رنگهای بسیار زیبا و تحسینبرانگیزی را ایجاد میکند.
به لحاظ تاریخی، ماهیت غیرقابل پیشبینی تشکیل کریستال از دیرباز تا کنون مورد علاقه هنرمندان عرصه سفالگری بوده است. از این رو، هنرمندان عصر حاضر با استقبال از ماهیتهای غافلگیرکننده این فرآیند، با بررسی دستورالعملهای لعاب و آزمایش تکنیکهای پخت به صورت تجربی و به تدریج قواعدی کلی را برای ساخت اینگونه لعابها تعیین نمودهاند تا بتوانند خالق شاهکارهای زیبا، جذاب و منحصر به فردی باشند.
به طور کلی، تزیین سفال با لعابهای ماکرو کریستالی کاری چالشبرانگیز است. با این وجود این نوع از لعابها از زمان معرفی آن در اروپا در اواسط قرن نوزدهم میلادی (حوالی سال ۱۸۵۰ میلادی)، همواره مورد توجه هنرمندان و مجموعهداران بوده است. این دوران مقدمهای بر عصر طلایی دوم لعابهای ماکروکریستالی گردید. البته ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که در ابتدای دوره مذکور، بسیاری از کارخانههای بزرگ آن دوران به دلیل برخی ناپایداریهای شیمیایی در فرآیند تولید اینگونه لعابها و همچنین هزینههای بالای تولید، پس از مدتی تولید انبوه و صنعتی لعابهای ماکروکریستالی را کنار گذاشتند. با این حال پس از صنعتیتر شدن اروپا و متعاقب آن با وقوع پیشرفتهایی در طراحی کوره و درک علمیتر شیمی لعاب، کنترل فرآیند تبلور سادهتر گردید و در نتیجه این تکنیک در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دوباره محبوبیت چشمگیری یافت. در عصر حاضر نیز با رنسانسی در این عرصه به رهبری سفالگران مدرن مواجهیم که این جنبش کریستالی را رهبری میکنند. ظهور کورههای برنامهریزی شده الکترونیکی، شرایط تولید اینگونه لعابها را بسیار سادهتر کرده و هنرمندان با استفاده از فناوریهای نوین توانستهاند نمونههای خارقالعادهای از لعابهای ماکروکریستالی را تولید کنند.
چگونگی تشکیل کریستالها
ساختارهای ماکروکریستالی در لعابهای کریستالی در اطراف یک هسته کوچک از کریستال اکسید روی تشکیل میشوند. در شرایط مناسب، مولکولهای اکسید روی و سیلیس به این هسته کریستالی متصل میشوند. این اتصالات مولکولی در آرایشهای شیمیایی خاصی هستند که به صورت کریستال دیده میشوند. در یک فرآیند معمول لعابکاری، لعابهای سرامیکی در کوره حرارت میبینند تا به حالت مذاب درآیند و سپس سرد میشوند تا سطحی صاف و شیشهای شکل بگیرند. در لعابهای ماکروکریستالی اما ماجرا متفاوت است. در این نوع لعابها، یک فرآیند سرد کردن خاص باعث تشکیل کریستالها در خود لعاب میشود. بنابراین میتوان گفت که نحوه فرآیند سرد کردن و همچنین مقادیر فراوان اکسید روی در لعابها، عوامل اصلی و کلیدی در رشد کریستالها میباشند. نحوه فرآیند به این صورت است که وقتی دمای کوره به حد مشخصی (معمولاً بالای 2300 درجه فارنهایت یا 1260 درجه سانتیگراد) میرسد، لعاب به حالت مذاب در میآید و سپس مواد موجود در لعاب با یکدیگر واکنش میدهند. در طی فرآیند سرد شدن کوره، اکسید روی و سیلیس موجود در لعاب شروع به ترکیب میکنند و کریستالهای سیلیکات روی را تشکیل میدهند. تغییرات دما ضوابطی دارد و باید به دقت کنترل شود که در ادامه متن به آن میپردازیم. دلیل ایجاد ضوابط برای این موضوع آن است که سرعت سرد شدن کوره، اندازه و شکل کریستالها را تعیین میکند. به عنوان مثال، یک فرآیند سرد شدن آهسته باعث رشد کریستالهای بزرگتر میشود که میتوانند منجر به خلق الگوهای پیچیدهای شوند.
اهمیت برنامه پخت لعاب های میکروکریستالی
برای تشکیل و رشد ساختارهای کریستالی بزرگ در لعاب، علاوه بر استفاده از ترکیبات مناسب جهت تولید لعاب، تعیین برنامه پخت مناسب نیز اهمیت فراوانی دارد. برای این منظور روشهای متعددی ارائه شده است. به عنوان مثال یکی از دیدگاههای متداول این است که لعابهای کریستالی را به سرعت تا دمای تقریبی ۲۳۰۰ درجه فارنهایت برسانید و برای حدود ۲۰ دقیقه در آن دما نگه دارید. از آنجا که لعاب حاوی میلیونها هسته بالقوه برای تشکیل ساختارهای کریستالی است، استفاده از این دمای بالا و زمان نگهداری 20 دقیقهای در این دما باعث میشود که بیشتر این هستهها از بین بروند یا به بیان سادهتر، لعاب از روی سفال جاری شود. این امر ضروری است زیرا اگر این جریان صورت نگیرد، بلورهای کریستالی تمام سطح سفال را میپوشانند و از سطح لعاب بیرون زده و بافتی بسیار زبر و خشن ایجاد میکنند. در گام بعد، دما به سرعت کاهش مییابد و به مرحله مناسب برای رشد ساختارهای کریستالی میرسد که لازم است دما چند ساعت در این حد نگه داشته شود.
بهطور معمول، شروع تشکیل شدن ساختارهای کریستالی به شکل سوزنی در دمای حدود ۲۰۸۴ درجه فارنهایت رخ میدهد. اگر دما در حدود ۲۰۱۲ درجه فارنهایت نگه داشته شود، ساختارهای کریستالی به شکل «تبر دو سر» درمیآیند و در دمای بین ۱۹۹۴ تا ۱۸۵۰ درجه فارنهایت، ساختارها گردتر میشوند. به طور کلی میتوان گفت فرآیند پخت و خنک شدن بسته به نتیجه مورد نظر، حدود ۱۳ تا ۱۸ ساعت طول میکشد تا نتایج نهایی کار مشخص شوند. بنابراین در باب اهمیت برنامه پخت میتوان گفت: «ماکروکریستالها میتوانند از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر قطر داشته باشند، بسته به این که در حین فرآیند تولید (پخت و سرد کردن) به چه مدت زمانی و در چه دمایی نگه داشته شده باشند.»
شیمی لعاب و رنگهای آن
همانطور که در بخشهای قبلی اشاره شد، لعابهای ماکروکریستالی بهطور کلی نیاز به مقادیر بالایی از اکسید روی دارند. لعابهای ماکروکریستالی برخلاف بیشتر لعابها، تقریباً هیچ آلومینایی (ماده تثبیتکننده لعاب) ندارند. به همین دلیل، اینگونه لعابها معمولاً بسیار روان هستند. این روانی لعاب مذاب اجازه میدهد تا مولکولهای روی و سیلیس در لعاب جابهجا شده و با هم ترکیب شوند و ساختارهای کریستالی بزرگی را تشکیل دهند. به دلیل روانی بالای لعاب، ضخامت بیشتری برای اعمال آن نیاز است (ضخیمتر از لعاب معمولی و حتی گاهی تا ضخامتهای بیش از ۳ اینچ در برخی قسمتها) و معمولاً از پایههای مخصوص برای جمعآوری لعاب اضافی استفاده میشود.
به دلیل ساختار مولکولی بلورها، فقط برخی از رنگدهندهها میتوانند به درون بلورهای کریستالی نفوذ و آنها را رنگ کنند. این رنگدهندهها شامل کبالت، نیکل، مس، آهن و منگنز هستند. با این حال، هر کدام از این مواد به شیوه متفاوتی عمل میکنند. کبالت قویترین رنگدهنده است و میتواند حتی در صورت حضور تمام رنگدهندههای دیگر، باز هم تمام بلورهای کریستالی محیط را به رنگ آبی درآورد. به عنوان مثال اگر کبالت و منگنز هر دو در لعاب باشند، کبالت به بلورها نفوذ کرده و آنها را آبی میکند و منگنز در پسزمینه باقی میماند و به رنگ زرد، خاکستری یا قهوهای درمیآید، که این امر نیز به غلظت و برنامه پخت بستگی دارد. اگر کبالت در محیط وجود نداشته باشد، نیکل بیشترین احتمال را برای رنگآمیزی بلورها دارد. در ردههای بعدی نیز به ترتیب منگنز، مس و آهن قرار میگیرند. همه این اکسیدهای رنگدهنده (به جز نیکل) بهتنهایی بلور و پسزمینه را به رنگ مشابه در میآورند. نیکل یک مورد استثنا است که بلورهای آبی با پسزمینه کهربایی، طلایی یا بژ ایجاد میکند. همچنین گاهی هم در پسزمینه آن بلورهای ریز ثانویه و شفاف نیز دیده میشوند.
کاربردهای لعاب ماکروکریستالی
لعابهای ماکروکریستالی از دیرباز تا به حال در میان هنرمندانی که به دنبال خلق آثار تزئینی منحصر به فرد هستند، محبوبیتی ویژه دارند. سطوح کریستالدار، سطوحی ظریف هستند و ممکن است شکننده باشند. از این رو، اغلب از آنها به عنوان ابزارهایی کاربردی استفاده نمیشود و صرفا جنبه تزئینی آنها مدنظر است. ماهیت پرزحمت فرآیند تولید این نوع لعاب و زیبایی منحصربهفرد آن اغلب باعث میشود که سفالهای لعابدار ماکروکریستالی در گالریها و میان کلکسیونداران ارزش بالایی داشته باشند. این لعابها معمولاً بر روی سطوح مختلفی از جمله گلدانها، کاسهها و دیگر فرمهای هنری بهکار میروند.
کلام پایانی
تولید لعابهای ماکرو کریستالی یکی از جذابترین و منحصربهفردترین تکنیکهای سفالگری است که با ایجاد بلورهای کریستالی بزرگ و چشمگیر بر روی سطح سفال، جلوهای بینظیر خلق میکند. زیبایی خیرهکننده کریستالها و همراه با تخصص فنی لازم برای ساخت آنها، این قطعات را کمیاب و ارزشمند میسازد. بدین ترتیب که محصول نهایی کار نیز بازتابی از زیبایی غیرقابل پیشبینی طبیعت و مهارت هنرمند را به تصویر میکشد. از این رو، برای سفالگران نیز تسلط بر این تکنیک چالشی بزرگ و در عین حال پاداشی ارزنده است. خواه برای ارزش هنری و خواه برای پیچیدگی فنی آن، لعابهای ماکروکریستالی همچنان علاقهمندان به سفالگری در سراسر جهان را مجذوب خود میکنند.